سامسام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

خاطرات کودکی سام

پسر خوابالو

سلام  پسرکم امروز صبح بدجوری منو ترسونده بودی. تکونهات رو حس نمی کردم اگه هم لگد می زدی خیلی آهسته و جزیی بود. به خاطر همین اصلاً امروز حوصله نداشتم اما الان که دارم برات می نویسم تلافی صبح رو داری در میاری و معلومه صبح خوابت میومده و تازه سرحال شدی و بازی می کنی ...
22 تير 1391

رژیم غذایی

پسر گلم چند روزه مامان به خاطر بالا بودن قند خون، رژیم غذایی داره. برای این مامانی که عاشق شیرینی جات بوده خیلی سخته که از کنار مربا، بستنی، بشقاب پر از میوه، چای شیرین و .... بگذره ولی اصلا مهم نیست. مهم اینه که تو سالم و سرحال باشی. بی صبرانه منتظر اومدنت هستیم.
21 تير 1391

یه روز شیرین

بالاخره بعد از ٢٢ هفته از بارداری، توی یه دوشنبه شیرین دکتر به مامان می گه که تو یه پسری .قسم می خورم اگه دختر هم بودی به همون اندازه من و بابا رو خوشحال می کردی. طبق معمول هر وقت می رم سونوگرافی احساساتی می شم  و به سختی جلوی گریه خوشحالیم رو می گیرم. به خصوص موقع شنیدن صدای قلبت این دفعه تمام انگشتای کوچیک دستت معلوم بود که بازشون کرده بودی. اون روز از لحظه ای که کلید در رو انداختم و پله های خونه رو اومدم بالا گریه کردم و گریه کردم و گریه کردم و هزاران بار خدای مهربون رو شکر کردم به خاطر این همه لطفش. اینم عکست پسر گلم ...
21 تير 1391

ضربان قلب جنین

اینم از دومین سونوگرافی در هفته ٧ بارداری که من بارها و بارها این جمله زیبا رو در تفسیر سونو برای خودم تکرار کردم"  ضربان قلب جنین مشهود است ." ...
19 تير 1391

حرف آغازین

امروز دقیقاً 28 هفته و 4 روز هست که سام عزیزم پیش مامانه، و قصد دارم از امروز اتفاقاتی که برای سام گذشته و یا پیش رو داریم رو توی این وبلاگ بنویسم تا در آینده برای سام خاطره خوشی به جا بمونه.    
19 تير 1391