سامسام، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 28 روز سن داره

خاطرات کودکی سام

بروز رسانی

الهی بمیرم برای این گل پسر که مامانش میره سر کار و وقت نمیکنه وبلاگ پسری رو بروز کنه. ولی بدونین که خودش هم کم بی تقصیر نیست تا می خوام بشینم پشت کامپیوتر اون هم از صندلی آویزون میشه می خواد بیاد بالا تا میاد هم دستش می ذاره رو دگمه power و دیگه همه چی تعطیل.
11 آذر 1392

ما برگشتیم

بعد از چند ماه تأخیر، دوباره اومدم تا از کارهای خنده دار و گاهی هم کلافه کننده وروجک حرف بزنم . تو این مدت سام می تونه: به راحتی راه بره چند کلمه ای حرف بزنه مثل بابا، ماما، مم، جیزه، به پرستار جدیدش عادت کرده بای بای می کنه چندتا دندون گنده منده درآورده میگه گربه و شیر و زنبور چی کار می کنن. ...   ...
12 آبان 1392

ایده جدید غذای کودک

چند روز هست که غذا دادن به سام برام شده کابوس. هر چی براش درست می کردم نمی خورد . مرغ درست می کردم نمی خورد می گفتم حتما گوشت قرمز دوست داره اما اونم هیچی نمی خورد . غذاش رو رقیق می کردم فایده نداشت سفت می کردم فایده نداشت. فکر کردم دیدم بچه شکل غذا رو میبینه بعد می خوره من هم که هرچی درست می کردم آخرش همه چی باهم قاطی و با ته قاشق له می شد. خوب بچه از کجا بفهمه که غذا با دیروز متفاوته این بود که امروز کته برنجش رو مثل توپ گلوله کردم.  کتلت هم اندازه انگشت دست سرخ کردم بعد با یه تزیین دلنشین گذاشتم جلوش اینم عکسش! اولش خوب نگاهشون کرد. بعد برمی داشت و می خوردشون یک نگاه شیرین هم به من می نداخت که یعنی حالا...
7 مرداد 1392

بازی با ظروف

خدا رو شکر که ظروف آشپزخونه اینقدر برای سام جذاب و سرگرم کننده است وگرنه نمی دونستم چه جوری میشه این بچه رو مدتی سرکار گذاشت و به کارهای خودم برسم .
26 تير 1392